دلت میگیرد و...

سلام.دیدم بهتر اول درمورد گوشه  دنجی که برای اسودن پیداکردم حرف بزنم.من حرفهای جدیدی برای گفتن ندارم جز تمام کلیشه های زنانه ای که فقط یک زن اون هارو درک خواهد کرد.قصد تظاهر به غم و شادی بی مورد هم ندارم اینجا زیاد بودم اما به اصرارکسی پاکش کردم و حالا دوباره اومدم شاید به خاطردل شکستگی دیروزم مثل ی بچه پناه اوردم به یک جای امن .

تنها جمله ای که سالهاست بهش اعتقاد دارم الهی و ربی و من لی غیرک هست .

دلت میگیرد و......

وقتی دلت از تمام شهرمیگیرد ،تو می مانی و حرف های نگفته،تو میمانی و فریادهای الوده به بستر سکوت،و خشم مهارشده از کسان و ناکسانت،و به دنبال گوشه دنجی میگردی که فارغ از نگرانی خلوت کنی و بالا بیاوری هرانچه به زور قورت داده ای ،هرانچه نمیخواستی اما به خو دلت میگیرد و......ادامه مطلب